توصیف اختلافات مورخان در مورد تفسیر نازیسم به عنوان تجدید حیات در تقسیم قدیمی- و نه عقلی - که هنوز هم علوم انسانی امروز را غارت میکند ، اغراق خواهد بود ، یعنی تقابل بین "تفسیر سیاست توسط سیاست" و آن. توضیح از طریق "عوامل اجتماعی". با این وجود ، در نگاه اول ، کمابیش در این چارچوب ظاهر میشود که ایان کرشاو سهم خود را در درک آنچه او "پدیده نازی" مینامد در شرح حال اصلی خود از هیتلر قرار میدهد. او قصد دارد موقعیت منفی جادهای را در بحث و گفتگو در بین مورخین ، به نظر برساند که خواستار نوعی "ترکیب" یا سازش بین دو سنت تفسیری مخالف است: از یک سو رویکرد "قصد گرا". آثار او با تمرکز علاقه و توضیحات تحقیق در چهره آدولف هیتلر ، گزینههای ایدئولوژیک و گزینههای سیاسی و تصمیمات وی مشخص شده است. و از سوی دیگر ، رویکرد "ساختارگرایان" ، که اغلب "کارکردگرایان" نامیده میشوند (مخالفان نویسندگان از این راه نجیب زده میشوند ، همیشه به معنای متفاوت بودن معانی مختلف این اصطلاحات درک نمیکنند) ، افرادی که خودشان قرار دارند. تأکید بیش از حد بر تعیین کنندههای اجتماعی و بنابراین "دیکتاتور ضعیف" است. این واقعیت که مباحث مورخین نازیسم غالباً چنین موضع گیریهایی را اتخاذ کرده اند ، در اینجا مورد بحث قرار نمیگیرد. با این حال ، من علی رغم آنچه که کرشاو میگوید ، غیرقابل اطمینان هستم که او واقعاً میانهای از پایان نامه جاده را ایجاد میکند - نتیجه گیری که در سایر موارد موضوعاتی را درباره تقدم نمایندگی یا ساختار مطرح میکند.
بازدید : 1044
پنجشنبه 14 اسفند 1398 زمان : 10:18